دکتر امید مجد

 
آقاي اميد مجد مترجم منظوم قرآن كريم متولّد سال 1350 است و در سال 1374، كارشناسي مهندسي پتروشيمي خود را از دانشگاه صنعتي اميركبير گرفته، در سال 1376 به عنوان دانشجوي كارشناسي ارشد زبان و ادب فارسي، وارد دانشگاه تهران شده  است و به گفته خودش(در پيوست مصحف شريف) در سيصد روز اين ديوان هجده هزار بيتي را به انتها رسانده  است.در شناسنامه اين مصحف چنين آمده: قرآني با ترجمه منظوم اميد مجد، به خط عثمان طه، قطع وزيري، تعداد سطور در هر صفحه پانزده سطر ، چاپ تهران ، 1379.
در پيوست اين قرآن، از آقاي محمّد مهدي فولادوند آمده است: «آقاي مجد، با جاي پاي استاد طوس رفتن، كاري كرده اند كه مايه «اميد» و «مجد» ايشان شده و با انجام دادن اين مهم، آن هم در سن 25 سالگي، دست به اقدامي در خور تحسين زده اند كه بايد تشويق و تحريك«نسل جوان » در خواندن كتاب آسماني متجاوز از يك ميليارد مسلمان گردد. اين جانب براي ناظم گرامي اين اثر منظوم، توفيقي هرچه بيشتر از خداوند مسئلت مي دارم».
همچنين در ادامه اين پيوست، نوشته آقاي خرمشاهي نيز قيد شده  است كه ايشان هم ترجمه آقاي مجد را پسنديده اند و نقطه جالب آن را رواني و سادگي و بي پيرايگي ابيات آن بيان كرده اند و بيشتر از اين كه از صافي نقد و نظر يكي از قرآن شناسان صاحب نظر معاصر (استاد محمّد مهدي فولادوند، مترجم قرآن كريم) هم گذشته است، ابراز رضايت كرده اند.
براي آشنايي بيشتر با اين شيوه كار، سوره مباركه عصر را آورده ايم:
سر آغاز گفتار نام خداست
كه رحمتگر و مهربان خلق راست
قسم باد بر عصر كاين آدمي
زيان ها رسانَد به خود هر دمي
بجز مؤمنان به پروردگار
كه پيوسته نيكند و پرهيزكار
سفارش نمايند هم را مدام
به حق و شكيبايي و اهتمام
ادامه نوشته

زندگینامه استاد فریدون گرایلی

Freydun Grayelli 2.jpg

«فريدون گرايلي» در اول فرورردين ماه سال 1321ش در نيشابور متولد شد. پدرش -علي اصغر گرايلي- از كودكي كمر همت به تربيتش بست. ذهن فریدون از همان اوان کودکی با مطالعه خوی گرفت و آبدیده شد. البته نقش محیط خانوادگی و بخصوص مادربزرگش (مادر پدری) را در الفت او با کتاب و مطالعه نمی توان نادیده گرفت. گرایلی در مقدمه ی کتاب «نیشابور و محاکمه ی حکیم عمر خیام» (ص13) اولین خاطره ی دروان کودکی اش را چنین تعریف می کند: «اولین خاطره ی زندگی من گرفتن سکه ی پنج دیناری از مادر بزرگم می باشد که در مقابل خواندن یک داستان  از کتاب چهل طوطی گرفتم که آن روزها پول زیادی به حساب می آمد و با این سکه ها توانستم خوردنی های زیادی را از دکان عطاری حاجی ملکزاده خریداری کنم. آن روزها هنوز به مدرسه نمی رفتم و در مکتب خانه خواندن را یاد گرفته بودم و دومین خاطره ی زندگی من زمانی بود که شخصی دو کتاب هزار و یکشب و امیر ارسلان رومی را به مادربزرگم داد و گفت هر کتاب به یک بار خواندنش می ارزد». مادر بزرگ، به اشعار حافظ، فردوسی و سایر شعرا بسیار علاقمند بود و این اشتیاق را چه نیکو برای نوه اش به ميراث نهاد؛ مادر بزرگ، فریدون را ترغیب می کرد که حافظ بخواند، هر شعری که حفظ می شد، مادر بزرگ به او شکلاتی می داد و همواره مشوق او بود، کلاس دوم ابتدایی را که می گذراند گلستان سعدی را از بر کرده بود.  همچنین او از همان اوان کودکی شيفته ي تاريخ بود، گاه و بيگاه از دانشوراني كه به خانه ي آنها مي آمدند، مشتاقانه از تاريخ گذشته ي نيشابور مي پرسيد و گفته هايشان را نقش خاطر مي نمود. و در چنین شرایطی وی از همان کودکی با شعر و مطالعه و تاریخ انس گرفت و با کتاب و مطالعه پیوند مداومش را آغازید.

از دانشسرای مقدماتی تا کتابی برای نیشابور

فريدون گرايلي، در سال هاي 1338 تا 1339 در دانشسراي مقدماتي درس مي خواند. اين دانشسرا كتابخانه اي كوچك با حدود 2000 جلد كتاب هاي ارزشمند منبع و مأخذ داشت. يكي از استادان وي در دانشسرا تاثير خاصي بر ادامه ي زندگي وي كه يكسره در تحقيق و پژوهش در پي نيشابور گذشت، ايفا نمود؛ مرحوم استاد محمدعلي سجادي از شاگردان ميرزا عبدالجواد اديب نيشابوري بود كه در آن زمان 65 سال سن داشت.

فريدون روزي از استاد مي پرسد: جناب استاد آيا كتابي هست كه درباره ي نيشابور جامع و كامل باشد. استاد مي گويد: خير. فريدون مي پرسد: چرا شما چنين كتابي را نمي نويسيد؟ استاد، بي درنگ مي گويد: چرا تو نمي نويسي؟ - در فريدون حالتي پديد مي آيد. «من كه آن زمان 17 يا 18 سال بيشتر نداشتم، حرفش مرا تكان داد و بسيار تحت تاثير قرار گرفتم و از همان زمان با مدد ذوق و علاقه ي خدادادي كه به تحقيق و مطالعه داشتم  و با راهنمايي استاد محمدعلي سجادي تحقيق در مورد نيشابور را آغاز نمودم».

 

ادامه نوشته